دپارتمان امور  گمرکی موسسه حقوقی ایرانیان صاعد
دپارتمان امور  گمرکی موسسه حقوقی ایرانیان صاعد

دپارتمان امور گمرکی موسسه حقوقی ایرانیان صاعد

مرکز تخصصی امور حقوقی گمرکی

طعم آب شهر (ادامه خاطرات گمرکی)

در اولین شب ورودم به بوشهر در طبقة دوم خانة قدیمی واقع در مجموعه خانه های سازمانی گمرک در خیابان سنگی که تا آن موقع محل استراحت مدیر محترم قبلی بود، اطراق کردم. آن شب هم برایم خاطرهای جالب به وقوع پیوست. جریان از این قرار بود که وقتی تشنه شدم و حسب نیاز مقداری از شیر آب منزل، آب نوشیدم، بینهایت بدمزه و طعم آن غیر قابل تحمل بود و واقعاً از دهان انسان برمیگشت.  این قضیه مرا بسیار نگران کرد و به فکر فرو برد زیرا من از دوران کودکی متأسفانه از آب نامطبوع خاطرة خوبی نداشتم. طبیعت جسمی من نسبت به آب، بینهایت حساس بود. شایسته است در اینجا اشارهای داشته باشم که دوران کودکی و جوانیام در شهر مقدس قم سپری شده است. آب شرب قم را گمان میکنم همة ایرانیان میشناسند (البته جدیداً وضعیت بهتر از گذشته شده است). اگر مسئلة آب در همة شهرها و روستاها بطور نسبی حل شده اما هنوز که هنوز است قمیون از یک آب صددرصد استاندارد و با کیفیت برخوردار نیستند. البته وعده و وعید بسیار است و خبرها از تلاش دست اندرکاران برای رفع این معضل حکایت دارد. امیدواریم این مشکل همشهریان عزیزمان بزودی حل و فصل شود. به هرحال دردوران کودکی ام آن قدر آب شرب بدمزه و ناسالم شهر قم در مزاج بنده تأثیر نامطلوب گذاشته بود که غالباً به بیماریهای عفونی دچار بودم و دیگر تحملم از دست رفته بود، بطوری که پس از اتمام تحصیلات دبیرستانی به تهران مهاجرت نمودم. تهرانی که تنها در 135 کیلومتری شهر قم واقع شده اما آب آن با آب قم قابل مقایسه نبود (میان آب قم تا آب تهران تفاوت از زمین تا آسمان بود!). آنقدر این مسئله مرا مکدر و کلافه کرده بود که به صورت غیر منتظره از شهر قم اعراض کردم و میدانیم که اعراض از وطن اختصاصی باعث میشود که آن شهر دیگر وطن شخص به حساب نیاید و به لحاظ شرعی احکام نماز و روزه در شهری که فرد از آن اعراض نموده همچون حکم مسافر در آن جاری خواهد بود.

خلاصه داشتم در مورد مزة مشکوک آب شرب بوشهر سخن میگفتم. آن شب پس از نوشیدن مقداری آب، بیاندازه افسرده شدم و با خود گفتم نکند آب شرب بوشهر همانند آب قم برایم ناسازگار باشد. موضوع را به فوریت از مدیر قبلی که در منزل و در کنارم نشسته بودند سؤال کردم. ایشان درپاسخ گفتند آب همین است. به عبارت دیگر همین است که هست!

بر غصة بنده افزوده شد. آن شب را هر طور که شد با تشنگی به سر بردم.
فردای آن روز کمی آب در اداره نوشیدم. دیدم آب بسیار گوارایی است و انصافاً هیچ کم از آب تهران نداشت. بنابراین بر تعجبم افزوده شد. حس کنجکاوی من باعث گردید علت را از دفتر تأسیسات و تدارکات سؤال کنم. همکار تأسیساتی گفت: آب بوشهر بسیار کیفیت بالایی دارد و سرچشمهاش رودخانة شهرستان کازرون است و تقریباً از 150 کیلومتری به این جا انتقال داده میشود و آب اداره و آب خانهها یکی است. پیرمرد نازنینی در بخش تأسیسات آن زمان کار میکرد. نامبرده اصولاً تأسیساتی بود. خدایش وی را عوض دهد. او فوراً به دفتر کارم آمد و به گمانش رسیده بود که شاید منبع آبی که در بام منزل به دلیل کمبود فشار آب نصب گردیده دچار مشکل شده و احیاناً از مدتی قبل نسبت به لایروبی آن اقدام نکردهاند و آب آن بلامصرف مانده و یا با روند کند مصرف، روبرو شده و سرنوشت آن به این روز یا بهتر بگوییم به این روز و شب افتاده !!.
تشخیص هوشمندانة او درست از آب درآمد. کف مخزن آب را مقادیر معتنابهی لجن متعفّن پوشانده بود. این کشف، گرچه خوشبختانه باعث رفع نگرانی من شد، اما یک نوع شگفتی به بنده دست داد که نا گفتنی است.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.