ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
یادم هست مدیر طبق ماده 278 آئین نامه اجرایی قانون امور گمرکی که مقرر می دارد هر کالایی که به ظن قاچاق کشف می شود ، باید به نزدیک ترین گمرک تحویل گردد ، برای تحویل یک محموله مشروبات الکلی به گمرک اصرار را به حدی رسانده بود که دستورات قضایی برای اعلام ارزش و جریمه طبق نمونه های کالا ، بلا اقدام مانده و ایشان در اثر اجرا نکردن دستورات قضایی در معرض اتهام و جلب قرار گرفته بود . من به طور اتفاقی و برای ...
کار دیگری به اتاق مدیر رفته بودم و در جریان موضوع قرار گرفتم . اگر چه با حضور مسئول دایره ، طرف مشورت مدیر نبودم اما احساس وظیفه کردم و گفتم که شما برای چه در اجرای این ماده قانونی اینقدر پافشاری می کنید تا جایی که با مدعی العموم و مرجع قضایی مقابله می کنید . بار اول که تذکر قانونی دادید کافی است و تکلیف از شما ساقط شده است . و اقدامات با دستور و تحت نظارت مقام قضایی انجام می گیرد بعلاوه ، انتقال مشروبات الکلی به انبار قضایی جز دردسر برای گمرک نتیجه ای ندارد . هم جای زیادی می گیرد هم شائبه ایجاد می کند و هم برای انجام تشریفات انهدام مکاتبات و هزینه و وقت زیادی می طلبد . بعد فهمیدم که مدیر متقاعد شده و این به نفع خود وی و گمرک بود .
مشروبات الکلی یکی از موضوعات بحث بر انگیز و مشکل ساز در گمرک بازرگان بود . سوال این بود که آیا خارجیانی که مشروبات الکلی به همراه خود دارند و پس از ورود به گمرک ایران در سالن مسافری بر روی سکوی ارزیابی آن را به مامورین گمرکی ارائه می دهند ، مرتکب بزه وارد کردن مشروبات الکلی شده اند ؟
آیا صرف قدم گذاشتن به خاک ایران قبل از انجام تشریفات گمرکی کافی در تحقق بزه مزبور است یا ورود به کشور پس از انجام تشریفات گذرنامه و گمرک محقق می گردد ؟
بر اساس ماده 703 قانون مجازات اسلامی – کتاب پنجم – تعزیرات و مجازات های بازدارنده ، مصوب 1375 ، هر کس مشروبات الکلی را از خارج وارد کند ، به سه ماه تا یک سال حبس و تا 74 ضربه شلاق و از یک میلیون و پانصد هزار ریال تا شش میلیون ریال جزای نقدی یا یک یا دو مورد از آنها محکوم می شد . (این ماده قانونی در 22/08/1387 اصلاح شده و در حال حاضر وارد کردن مشروبات الکلی به کشور قاچاق محسوب می گردد و وارد کننده صرف نظر از میزان آن به 6 ماه تا 5 سال حبس و تا 74 ضربه شلاق و نیز پرداخت جزای نقدی به میزان 10 برابر ارزش عرفی ( تجاری ) کالای یاد شده ، محکوم می شود . )
یک بار صورتجلسه کشف مقادیری مشروب الکلی از یک گروه کشیشان به دایره قضایی ارجاع شد . کشیشان با لباس مخصوص و ریش و ظاهری آراسته که صاحب شان والایی به نظر می رسیدند، در معیت ماموران انتظامی وارد دایره قضایی شدند . هیچ کاری جز اعلام جرم ممکن نشده و آنها مبهوت و نگران ما را نگاه می کردند و می گفتند ما برای انجام تشریفات عید پاک به ایران آمده ایم و نمی توانیم صبر کنیم . شکایت با سرعت آماده شد و آنها را به دادگستری ماکو بردیم ، پس از ارجاع و ثبت پرونده ، نزد قاضی رفتیم .
قاضی یک روحانی بودکه نسبت به پرونده های مشروبات الکلی حساسیت و شدت عمل نشان می داد و به قدری از این جنس کالا متنفر بود که حتی اجازه نمی داد مامورین انتظامی مشروبات را د اخل اتاقش ببرند که مبادا چشمش به آنها بیفتد .
برای اینکه رحمی در دلش پدیدار شود شرح حال کشیشان را گفتم . قاضی از من خواست بپرسم چرا با اینکه پیامبر اسلام ، در تورات و انجیل وعده داده شده و اسلام آخرین و کامل ترین دین خداست ، به آن ایمان نمی آورند و تعالیم آن را اجرا نمی کنند ؟ یکی از آنها گفت که قرآن را خوانده است و آنها با اسلام و مسلمانان مشکلی ندارند . قاضی باز سوالاتی در حرمت مشروبات الکلی و تاثیر آن بر روح و عقل بشر مطرح کرد ناگهان یکی از آنها برآشفت و گفت شما دارید تفتیش عقاید می کنید و... خلاصه ، توضیح دادم که به خاطر شان علمی شما ، علاقمند شده اند ، سوالاتی بپرسند و اگر ناراحت می شوید ، بس می کنیم .از عاقبت کار می ترسیدم ، محکومیت و مجازات آنها ناخوشایند بود . آنها در خصوص اتهام انتسابی گفتند ؛ ما به قانون و دین شما احترام می گذاریم و این مشروبات را به مراسمی که داریم ، می بریم و اطلاع نداشتیم که به همراه داشتن آنها ممنوع است . خوشبختانه آنها تبرئه شدند و بدون مشروبات راهی اجرای مراسم مذهبی شدند . آن قاضی که ذکرش رفت ، پاک و زلال بود . آرام و باوقار بود . اتاقش حاجب و نگهبان نداشت . حرف اصحاب دعوی را از اول تا آخر می شنید . در ایجاد صلح و سازش جداً تلاش می کرد . از کار قضاوت می نالید و با همه صداقت و عدالت از عاقبت کار اندیشه می کرد . گاهی که تنها در اتاقش بودم ، دلگیر و پریشانش می دیدم و می گفت از قضاوت هایم بیمناکم .
ایشان پس از چند سالی دست از قضاوت کشید و به وکالت روی آورد و از وکالت نیز سخت ناخرسند بود . به راستی که دنیا زندان مومن است . می گفت از قضاوت هایم به خدا پناه می برم و به توبه مشغولم .
با سلام
خاطرات جالب و خواندنی و آموزنده بود بسیار لذت بردم.
با اجازه شما و با لینک این خاطرات در وبلاگ خودم خوانندگان وبلاگم را به سوی وبلاگ و سایت موسسه هدایت می کنم.
موفق باشید.
ممنون از لطف شما دوست عزیز